
آهنگ های مشابه

A Revelation Before the Tempest
میلاد درخشانی

Rhythmic Segah
میلاد درخشانی

Sobhe Doostan
میلاد درخشانی

Dorfak
میلاد درخشانی

Be Hich Soo
میلاد درخشانی
پشت شیشه برف می بارد در سکوت سینه ام دستی دانه ی اندوه می کارد چون نهالی سست می لرزد روحم از سرمای تنهایی می خزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمیبخشی عشق ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدی است خسته ام از عشق هم خسته بعد از او بر هر چه رو کردم دیدم افسون سرابی بود آنچه می گشتم به دنبالش وای بر من نقش خوابی بود دیدم ای بس آفتابی را که او پیاپی در غروب افسرد آفتاب بی غروب من ای دریغا در جنوب افسرد بعد از او دگر چه می جویم بعد از او دگر چه می پایم اشک سردی تا بیفشانم گور گرمی تا بیاسایم
بخش نظرات به زودی فعال خواهد شد.