

میلاد درخشانی

میلاد درخشانی

میلاد درخشانی

میلاد درخشانی

میلاد درخشانی
شب که می رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره ها همچو خامشان بسته ام زبان ، حرف من بخوان از اشاره ها شب که می رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره ها قصه ی مرا بشنوی تو هم بشنوند اگر سنگ خاره ها وای اگر شبی ز آستین جان بر نیاوری دست چاره ها دور بسته را فصل خسته وار دوره میکنم با دوباره ها
بخش نظرات به زودی فعال خواهد شد.